بازدید امروز : 75
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 75
بازدید ماه : 142
بازدید کل : 2246
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1
محسن شایگان6
افسانه مدتیست که روی ماه تو را ندیده ام ، دلم برایت تنگ است در این مدت تنها از دلم شکایت شنیده ام. افسانه دلم بهانه ی تو را میگیرد ، تو را میخواهد ، و تنها نیازش دیدن دوباره ی تو است.
کاش فرا رسد لحظه دیدار ،افسانه عزیزم خسته شدم از این انتظار ، چگونه آرام کنم این دل بیقرار؟
دلم تو را میخواهد ، دلم برایت تنگ شده ،افسانه چشمهایم ، چشم انتظار دیدن تو هستند.
میدانم تو نیز دلتنگ منی ، بیقراری ، چشم انتظاری ، عزیزم باز هم منتظر بمان.
این انتظار شیرین است ، پایانش لحظه ی به تو رسیدن است ، تو را میگیرم در آغوشم تا رها شود غم دلتنگی و انتظار . افسانهعزیزم تو که تنها نیاز منی ، دلتنگ نباش ، ای تو که همیشه در قلب منی.
میگذرد این لحظه ها ، بهار زندگی در راه است ، پایان میرسد فصل سرد انتظار. عزیزم میدانی که چقدر دلم برای چشمان قشنگت تنگ شده است؟ عزیزم میدانی که مدتهاست در حسرت یک لحظه گرفتن دستهای گرمت نشسته ام؟ عزیزم هنوز باور ندارم میخواهم دوباره تو را ببینم . عزیزم هنوز باور ندارم به تنها آرزویم که دیدن تو است میرسم .
فدای آن چشمهای قشنگت که به انتظار من نشسته.